English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6997 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
zone of action U منطقه عملیات یکان
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
beach unit U یکان تهیه بارانداز
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
terminal operations U عملیات بارانداز
aerial port squadron U گردان عملیات بارانداز هوایی
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
navigation head U بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
units U یکان
unit U یکان
singly U یکان یکان
formation U یکان
sergeant U سرگروهبان یکان
installation type U نوع یکان
shock troops U یکان ضربت
trained U عقبه یکان
mixed U یکان مختلط
intercommand U بین یکان
single unit U یکان منفرد
administrative command U یکان اداری
single unit U یکان مستقل
advance gruard U یکان جلودار
separates U یکان مستقل
train U بنه یکان
service unit U یکان خدمات
train U عقبه یکان
parent U یکان اولیه
trained U بنه یکان
parent U یکان لاحق
air command U یکان هوایی
trains U بنه یکان
trains U عقبه یکان
service force U یکان خدمات
sergeants U سرگروهبان یکان
joint command U یکان مشترک
retraining command U یکان بازاموزی
boundaries U حدود یکان
boundary U حدود یکان
motor unit U یکان موتوری
muster book U دفتروقایع یکان
separate U یکان مستقل
naval activity U یکان دریایی
organization chart U نمودارسازمان یکان
support command U یکان پشتیبانی
paratroop U یکان چترباز
motorized U یکان موتوری
separated U یکان مستقل
organic U یکان سازمانی
major command U یکان عمده
logistical command U یکان لجستیکی
straggler U گم شده از یکان
activity U قسمت یکان
pertinent U یکان لاحق
activities U قسمت یکان
designations U اسم یکان
straggler U دورافتاده از یکان
march unit U یکان راهپیمایی
stragglers U گم شده از یکان
stragglers U دورافتاده از یکان
designation U اسم یکان
tactical command U یکان تاکتیکی
mechanized U یکان مکانیزه
mobility U تحرک یکان
strangle U دورافتادن از یکان
fire unit U یکان اتش
unit supply U تدارکات یکان
unit structure U استخوانبندی یکان
unit structure U سازمان یکان
active U یکان کادر
unit train U بنه یکان
designator code U کد تشخیص یکان
detached unit U یکان مامورشده
combatcommand U یکان رزمی
force basis U مبنای یکان
cavalry unit U یکان سوارزرهی
combat , echelon U یکان رزمی
first seargeant U سرگروهبان یکان
serviced U قسمت یکان
organizations U یکان قسمت
organization U یکان قسمت
unit training U اموزش یکان
command net U شبکه یکان
organisations U یکان قسمت
composite unit U یکان مختلط
frontalier U یکان مرزی
combined command U یکان مرکب
combined arms U یکان مرکب
service U قسمت یکان
composite U یکان مرکب
distinguished unit U یکان ممتاز
troop unit U یکان صنفی
presence U فرستی در یکان
troop basis U مبنای یکان
beach organization U یکان ساحلی
organizational U یکان سازمانی
identification code U کدشناسایی یکان
divisional unit U یکان لشگری
base unit U یکان پایگاهی
exempted station U یکان مخصوص
command strength U استعداد یکان
composite U یکان مختلط
troop unit U یکان سربازدار
base unit U یکان مبنا
using agency U یکان استفاده کننده
permanent oppointment U اختصاص دایمی به یک یکان
recovers U جمع اوری یکان
recovering U جمع اوری یکان
force designator U شماره ترتیب یکان
frontalier U جزو یکان مرزی
property book U دفتر دارایی یکان
distinguished unit citation U نشان لیاقت یکان
permanent party U جمعی دایمی یکان
security council U شورای حفافتی یکان
general support U یکان پشتیبانی عمومی
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
pertinent U وابسته به یکان مربوطه
document file U پرونده اسناد یکان
recover U جمع اوری یکان
requesting unit U یکان درخواست کننده
detached unit U یکان جدا شده
staging unit U یکان بارگیری کننده
commands U یکان قرارگاه عمده
direct support unit U یکان پشتیبانی مستقیم
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
command U یکان قرارگاه عمده
scheme of command U طرح عملیاتی یکان
stand bearer U پرچم دار یکان
link U ملحق شدن دو یکان
division engineer U یکان مهندسی لشگر
force structure U استخوان بندی یکان
dispersion U تفرقه گسترش یکان
forcing U یکان قسمت نظامی
requesting unit U یکان تقاضا کننده
forces U یکان قسمت نظامی
force U یکان قسمت نظامی
paratrooper U جمعی یکان چترباز
paratroopers U جمعی یکان چترباز
safety officer U افسر تامین یکان
service force U یکان خدماتی دریایی
commodores U فرمانده یکان هوایی
unit distribution U روش توزیع به یکان
composition U ارایش یکان سازمان
Recent search history Forum search
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com